با عشق برگرد
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، با موضوع اجتماعی و عاشقانه است. «نگار» همسر «کیان»، پسر «صراف بزرگ» است. در تصادفی هنگام رانندگی «نگار» و «کیان» زخمی میشوند و برای مدّتی «نگار» در عمارتی نزد صراف بزرگ میماند. او در آنجا از سوی اهالی خانه اذیت میشود و سرانجام با دستور صراف بزرگ به عمارت کوچک میرود. «کامیار» پسر دیگر صراف که مورد نفرت صراف بزرگ است، در عمارت کوچک زندگی میکند، ابتدا «نگار» را از خود میراند. «نگار» که از دیدن «کیان» محروم شده است، کمکم به «کامیار» علاقمند میشود و پس از جدایی از «کیان»، با «کامیار» عقد میکند تا به کمک او نزد خانوادة پدری به آلمان برود. امّا او به خاطر علاقهاش به «کامیار» در ایران میماند. از سوی دیگر «کیان» در حادثهای که مسبب اصلی آن صراف بزرگ و تنفر دیرینه اوست کشته میشود و به مرور رازهایی از زندگی صراف و علل حوادث گوناگون میپردازد.