تب مژگان
داستانهای فارسی - قرن 14 / بهائیگری - داستان
گفتم حالا که همه چیز به نفع شماست و منم دست شما گیر افتادم، حداقل بهم بگو تا بدونم آرمان چه کار کرده که می گی گوشش می جنبید؟ شروین با خنده گفت: خوشم میاد که می دونی داری می ری جهنم. باشه. بذار بگم برات. چون آرمان تنها کسی بود که از گل شیفته تو مجلس نوزدهم ماه پارسال فیلم گرفته بود. نمی دونم فیلم رو از کجا آورده بود؟ چون خود آرمان که تو مجلس نبود. از یک یک نفر کش رفته بود. یادم آمد که نفیسه یا مژگان، دقیق یادم نیست؛ به من گفته بودند که سهیلا، فریبا و گل شیفته یواشکی درباره قرهالعین شدن یکی از زنها حرف میزدند. تازه دوزاریم افتاد که آرمان عجب سوتی بزرگی از آنها گرفته بوده است که حتی برای کشتن خودش و باباش و خواهرش برنامهریزی کرده بودند.