لییف نیکلایوویچ تولستوی
این کتابچه به شرح زندگی "لئوتولستوی" ـ رماننویس و فیلسوف اخلاقگرای روسیه در قرن نوزدهم ـ نیز بررسی و تحلیل سه اثر وی شامل "جنگ و صلح"، "آناکارنینا" و "مرگ ایوان ایلیچ" اختصاص دارد. گفتنی است، در آثار تولستوی بیآنکه بتوان بر آنها برچسب رمان روانشناختی زد، به بررسی و تحلیل زندگی و روان انسان به عنوان موجودی اجتماعی پرداخته شده است. تحلیل تولستوی از انسان به عنوان بخشی از جامعه به هیچ وجه به قالبهای خشک رئالیسم سوسیالیسم محدود نمیشود. تولستوی، به ویژه در "جنگ و صلح"، انسان روس را در بستر تحولاتی زیر ذرهبین قرار میدهد که کل قارهی اروپا و جوامع صنعتی را درمینوردیدند. اولین فرآوردههای صنعتی اروپایی که به روسیه رسیدند و مردم این کشور را تحت تاثیر قرار دادند زرهپوشها و توپهای دورزنی بودند که در جنگ و کشتار به کار گرفته میشدند. انسان تولستوی، مثبت یا منفی، قربانی گناهانی است که خود یا دیگران مرتکب میشوند. از اینرو، داستان زندگی، حدیث انسانهایی است که یا در منجلاب گناه نابود میشوند، یا در عرصهی بازخرید گناهان و تطهیر خویش از پا درمیآیند. به تصریح نگارنده: "گرایش تولستوی به جامعهی سنتیای که میشناخت، موجب گریز یا نفرت او از تحولاتی که در حال رخ دادن بود، نشد، مضمون داستانهای تولستوی در عین آن که ماهیتی فوقالعاده روسی داشتند، جانشمول نیز بودند. او به شیوهی خاص خویش به موضوعاتش میپرداخت، و حقیقت این است که نویسندگان نوپا و مدرنی که از او انتقاد میکردند، به سبک ادبی یا قلم او نمیتاختند. عمدهی اعترافات آنها تنها از موضع رئالیسم سوسیالیستی معنا مییافت. آنها از تولستوی انتظار داشتند که در برابر تحولات سیاسی و نارساییهای اقتصادی کشورش موضعی روشنتر اتخاذ کند، اما درک نمیکردند که تولستوی بیش از تحولات بیرونی، درگیر مسائل و تعارضات درونی خویش است".