کالبدشکافی رمان فارسی
داستاننویسی - تاریخ و نقد / داستان - تاریخ و نقد / داستاننویسی - فن
نویسنده در آغاز ضمن اشاره به قصههای منظوم و منثور فارسی و بررسی ساخت سنتی آنها، پیدایش رمان فارسی را بررسی میکند. به تصریح وی:" زمان جدیدی فرا رسیده بود و زبان جدیدی را طلب میکرد. نویسندگان میانههای قاجار به این ضرورت اجتماعی پی بردند و با ابداع سفرنامه، قصه و ترجمه آثار اروپایی موجبات بیداری افکار را فراهم آوردند.... از لحاضی رمانها و قصههای فارسی به دو گونه بخش میشود: قصههایی که شوربختی مردم عادی را نشان میدهد ـ و این قسمی فقرنگاری است ـ و قصههایی که زندگانی طبقه مرفه را به نمایش در میآورد. بین قصههای نوع اول نیز قصههایی را داریم که رئالیسم است و با ترسیم شرایط دشوار زندگی محرومان، درس مبارزه میآموزد و میآموزد برای"رسیدن به فردوسی باید دروازه برزخ را شکست" و قصههایی که ناتورالیستی است و در حوزه وصف زشتیها و پلشتیها متوقف میشود...". نویسنده بدین سان، رمانهای فارسی، وضع اجتماعی و زمانه پیدایش این رمانها، ویژگیها، و محتوای آنها را برمیکاود. وی خاطر نشان میکند:" آنچه از رمان بر میآید و حوادث سالهای آخر دوره قاجار تا 1357 آن را تایید میکند، واقعیتی است که باید آن را "دگرگونی ظواهر و ثبات بنیاد و ساختار" نامید. ظواهر عوض شده است ولی ساختار اجتماعی دست نخورده مانده است... رمانهایی که در دو دهه 50 و 60 نوشته و چاپ میشوند، از نظر تعداد و حجم افزایش چشمگیری نسبت به رمانهای دهههای 20 و 30 و حتی دهه 40 دارد این خود حاکی از پوشش اجتماعی است .... رماننویسان ما در طرح داستانی و ساختار آن پیرو گورکی، تولستوی، شولوخوف، فاکنر، همینگ وی، کافکا... بودهاند. و حتی بعضیها به بازنویسی برخی از رمانهای غربی یا آمریکای لاتین پرداختهاند ولی در این زمینه توفیقی حاصل نکردهاند. گرتهبرداری چوبک در سنگ صبور از تکگویی درونی رمان مدرن، و رضا براهنی در "رازهای سرزمین" از "وقتی که جان میسپارم" فاکنر و عباس معروفی از "خشم و هیاهوی" فاکنر به جایی نرسید. بر خلاف آنها، رمانهایی که از مایهها و طرحهای بومی الهام گرفتهاند (سووشون، شازده احتجاب"که به رغم توسل به جریان سیلان دانستگی، فضایی بومی دارد"، کلیدر، شوهر آهو خانم، نغمه در زنجیر...) رمانهای کم و بیش موفقی بودهاند".