سومیها در سنت کلر
بچههای سال سوم مدرسهی "سنت کلر" سه دوست جدید پیدا کردهاند. "لیبی" و دخترعمویش، "فرن"، در نزدیکی مدرسه زندگی میکنند و از دانشآموزان روزانه به شمار میآیند. اما "ریچل"، که دختر دو هنرپیشهی معروف است و از مدرسهی تئاتر به آنجا آمده، از بچههای شبانهروزی محسوب میشود. این سه دختر تازهوارد باعث به وجود آمدن اتفاقهای زیادی در مدرسه میشوند. فرن و ریچل هردو به دوستی با آلیسون علاقهمند هستند اما وجود یکدیگر را نمیتوانند تحمل کنند. در این میان ریچل به علت نوشتن نمایشنامهای برای اجرای کلاس، سخت مورد توجه همکلاسهایش قرار گرفته و حسادت فرن را به شدت برمیانگیزد. همین حس بد فرن که قادر به کنار آمدن با هیچکس نیست و از "کارلوتا" نیز متنفر است باعث به وجود آمدن دردسرهای بسیاری میشود. او برای انتقام گرفتن از کارلوتا و آلیسون، سعی میکند جشن تولد شبانه و پنهانی دوقلوها را خراب کند، بچهها که به موقع متوجه میشوند موضوع از چه قرار است، او را تا آخر ترم بایکوت کرده و حاضر به دوستی و حرف زدن با او نیستند. با همهی این مسائل، همه چیز به خوبی پیش رفته، تئاتر آنها بسیار مورد توجه قرار گرفته و همه را شاد میکند و پس از آن همه برای تعطیلات راهی خانههای خویش میشوند.