ایلیاتیهای ساوالان (1): ترجمان داستانها و افسانهها
"فریدون"، دو پسر داشت با نام "دردستان" و "رنجستان" که مادرشان مرده بود. پس فریدون زن دیگری گرفت و از وی "ترنجستان" به دنیا آمد. روزی از روزها که گرسنگی به حد اعلای خود رسیده بود، زن به بچههای ناتنیاش، هریک، یک قطعه فطیر و به فرزند خویش، نصف فطیر داد. پس از آن از دردستان و رنجستان، هریک، نیمهای فطیر گرفته و به ترنجستان داده و با وجودی که حالا برادر کوچک یک و نیمبرابر فطیر از بزرگترها بیشتر داشت، آن دو را به شلاق گرفت که باید شاکر باشید که از گرسنگی نمیمیرید. دو برادر ناتنی از غم، نانها را نخورده و راهی ولایت غریب ساوالان شدند و ترنجستان نیز بیمار شده و در بیمارستان جذامیها ماندگار شد. کتاب حاضر مشتمل بر یازده داستان و افسانهی کوتاه از ادبیات ترکی است که برخی از آنها عبارتاند از: دردستان و رنجستان؛ درویش ایواز؛ شومورگول اوغلان؛ دارچین و بارس.