نازنینزهرا و ماه مهمانی خدا
داستانهای اجتماعی / روزه - داستان
کتاب مصور حاضر، داستانی در مورد روزه است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «یک روز صبح «نازنین زهرا» از خواب بیدار شد. دست و صورتش را شست و جلوی آینه ایستاد. دختر توی آینه چشمهای مهربانی داشت. «نازنین زهرا» چند لحظه توی آینه به خودش نگاه کرد. بعد شکلکهای عجیبی از خودش درآورد. بعد هم با شیطنت به خودش لبخند زد و حوله صورتی عروسکی را از حوله آویز برداشت و صورت مرطوبش را خشک کرد و حوله را سر جایش گذاشت. «نازنین زهرا» هر روز زود از خواب بیدار میشد و شاد و سرحال با مامان و بابا صبحانه میخورد».