حسنی بهونه گیر شده غذا نخورده سیر شده
شعر کودکان و نوجوانان
حسنی بدغذا شده و مرتب از غذاها ایراد میگیرد. او هیچ غذایی را دوست ندارد. مادرش به او میگوید که باید همه نوع غذا را بخورد. پدرش نیز از این که مرتب برای حسنی، چیپس، پفک، و ساندویج خریده، خسته شده است. حسنی حتی در خانهی خالهاش نیز چیزی نمیخورد، با این که خالهاش غذای خوشمزهای پخته است. در هنگام بازی هیچیک از بچهها حاضر نیستند حسنی را در تیمشان بپذیرند زیرا حسنی به دلیل بدغذایی بسیار قدکوتاه و لاغر است. او به دلیل ضعیف بودنش مرتب بیمار میشود و حتی در فصل زمستان و موقع ریزش برف، زمانی که بچهها در بیرون از خانه مشغول بازی هستند، مجبور است در خانه استراحت کند. سرانجام حسنی تصمیم میگیرد این اخلاق بدش را کنار گذاشته و همه نوع غذا را بخورد، زیرا تمام غذاها برای بدن انسان مفید هستند. داستان در قالب شعر به چاپ رسیده است.