مزه زندگی
داستانهای فارسی - قرن 14
«مزۀ زندگی» داستان پسری است به نام «رضا» که به خاطر ترسو و خجالتی بودنش همه او را مسخره میکنند و کتک میزنند و او نمیتواند با کسی ارتباط برقرار کند. خانواده، و به خصوص پدر، او را بسیار سرزنش میکند که زود تسلیم خواستۀ دیگران میشود و نمیتواند به دیگران «نه» بگوید و دست و پا چلفتی است. به خاطر اذیت بچهها در محل و مدرسه، آنها هر سال اسبابکشی میکنند تا این که آمدن آنها در تابستان به محل جدید و آشنایی او با «رسول» و «محمد» بچههای محل، ماجراهایی را به وجود میآورد؛ رضا از رسول، بچه شر محل و مدرسه فرار میکند و از این که از او کتک بخورد و پدر سرزنشش کند میترسد. این تعقیب و گریز ادامه دارد تا این که مدرسهها باز میشود و ناظم مدرسه متوجۀ رابطۀ مشکوک رضا، رسول و محمد میشود و برای حل مشکل رضا اقداماتی انجام میدهد. یکی از این اقدامات بردن رضا به یک سفر دو روزه به پشت جبهه در شهر خرمشهر است. رضا در این سفر با پسری به نام «تقی عزیزیان» آشنا میشود و طی این آشنایی تغییراتی میکند که بعد از بازگشتنش دیگر آن رضای قبلی نیست و در مقابل رسول میایستد. مجموعۀ حاضر حاوی نه داستان کوتاه تحت این عناوین است: مزۀ زندگی؛ تولد و عروسی؛ پشیمانی؛ بام و نام؛ روز امتحان؛ زمین باتلاق؛ زمین استوار؛ روز تولد؛ و طوقه.