هزار دست پنهان
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان بلند «هزار دست پنهان»، ادامة داستان «هزار خورشید تابان»، اثر «ایرج مثال آذر» است. در داستان «هزار خورشید تابان» خوانیم که... «لیلا» زن جوانی است که از دورة سلطة طالبان جان به در برده اما، زخمهای زمانه چین و چروک زودرسی را بر چهرهاش نشانده و ستم روزگار روحاش را سخت آزرده است. در داستان «هزار دست پنهان»، تصویر دیگری از «لیلا» را میبینیم که هنوز با یاری کودکان کشورش به مبارزه با بیگانه پرداخته است؛ کودکانی که هنوز با پوکههای فشنگهای سربازان بازی میکنند. در این داستان، ترس مردان و زنانی به تصویر کشیده میشود، که به جای امیدواری به آینده از خود میپرسند که چه وقت نوبت آنها فرا خواهد رسید. این داستان، داستان زندگی مردم کابل است.