وقتی اسکیتم گربه شد
داستانهای کودکان و نوجوانان
پارسا به تازگی مادربزرگش را از دست داده و هر شب خوابهای عجیبی میبیند. یک روز صبح، اسکیتش را بر میدارد و به خیابان میرود؛ اما اتوبوسی ناگهان گربه سفیدی را زیر میگیرد و پارسا به خاطر سرعت زیاد اسکیت، نمیتواند بایستد و از روی گربه مرده میپرد. از این لحظه به بعد، هم پارسا و هم اسکیت کارهای عجیب و غریب میکنند؛ کارهایی که در کنترل پارسا نیست...