پرندهها، زنبورها، و خانواده خرسها
داستانهای تخیلی / داستانهای کودکان و نوجوانان / خرسها - داستان / داستانهای تربیتی
یک روز وقتی خرس مادر، خرس خواهر را روی زانوهایش نشاند، خواهر احساس کرد که زانوهای مادر کوچک شدهاند، او متوجه شد که مادر باردار است. خواهر خیلی کنجکاو بود و سوالاتی دربارة بچه و چگونگی به دنیا آمدنش از مادر پرسید. مادر نیز او را با خود نزد دکتر «گرت» برد و او به تمام سوالهای خواهر پاسخ داد. پس از بازگشت، مادر در راه برای خواهر توضیح داد که در همة طبیعت همهچیز جفت هستند، نر و ماده؛ حتی گلها و زنبورها. ماهها گذشت تا این که یک روز مادر برای به دنیا آوردن تولة جدید به بیمارستان رفت. بعد از آن پدر و برادر و خواهر نیز به بیمارستان رفتند و به دنیا آمدن تولة جدید را به مادر تبریک گفتند: کودکان در این داستان تربیتی میآموزند که بچه چگونه بوجود میآید و دوران بارداری چیست.