گریز از مرگ
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
کتاب حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده است. در این داستان «بث»، «گرادی» را دوست دارد. او ترکیبی پیچیده از شکنندگی و قدرت، عدم اطمینان و شهامت است. جرئت و صداقت او را دوست دارد و حتی سرسختی و لجاجتی که آنقدر باعث زحمتش شده بود، بههرحال به او قول داده بود. در داستان میخوانیم: «من خوشحالم. تو هم میتوانی باشی، باید قبول کنی که من کاملاً حق داشتم تو را وسوسه کنم تا مرا همراه خودت بیاوری».