سفرهای گالیور
داستانهای کوتاه آلمانی - قرن 20م.
حکایت "لی موئل گالیور" به سال 1725 مربوط میشود. او اکنون دیگر سعی دارد در دوران پیری، حکایت ماجراجوییهای مختلفش را به رشتۀ تحریر درآورد. او حالا دارای سه ملک بزرگ است و ادعا میکند که آنها را یا از عموی خویش به ارث برده و یا از پول نمایش وسایل و جانوران عجیبی که با خود از سفرهای مختلفش به لیلی پوت و سرزمین غولها بازگردانده، خریداری کرده است. این وسایل چیزهایی بودند از قبیل اسبها، گاوها و گوسفندهایی کوچک، میخچۀ پای ملکۀ غولها، دندان آسیاب یک درشکهچی، سوزنهای خیاطی یک متری و... گالیور هنگام نمایش آنچه که همراه خود داشت، برای هریک داستان و ماجرایی تعریف کرده و تا آنجا که میتواند، به حکایتها و توصیفهایش چاشنی اضافه میکند. البته به قول وی: "با جملههایی که نیاز به فکر دارد و شنونده را توی فکر میبرد". گالیور پیر معتقد است که بخت همیشه با وی یار بوده و هنگامی که کشتیها در توفان غرق شدند، او سالم مانده و نزد کوتولهها رفته است، در کنار غولها زندگی کرده و حال به پول زیادی نیز دست یافته است.