فرود سیاوش
پس از مرگ سیاوش و به سلطنت رسیدن فرزندش، کیخسرو، در ایران، وی تصمیم به خونخواهی پدر از افراسیاب گرفته و سپاه بزرگی به سرکردگی توس، به توران زمین گسیل میدارد. با وجودی که کیخسرو، هشدار داده که سپاه از راه "کلات"، که محل زندگی برادرش "فرود" است، وارد کشور خصم نشوند، اما توس، همین راه را پیش گرفته و رودرروی فرود قرار میگیرد. فرزند جوان سیاوش که از قصه برادر خویش آگاه شده در ابتدا سعی دارد به نیکی، پذیرای مهمانان ایرانی شود. اما عجله و بیفکریهای توس، سبب شروع جنگی بزرگ و خونین شده و در این میان فرود به سختی زخم برمیدارد و به درون دژ خویش رفته و درها پشت سر وی بسته میشود. جوان در حال احتضار پیش ازمرگ وصیت میکند تا تمام اهالی دژ به خصوص زنان، خود را از بالای دژ به پایین بیندازند تا دست هیچ مردی به آنان نرسد. پس از مرگ فرود، "جریره"، مادر وی تمام آنچه را که وجود دارد به آتش کشیده و با زخم خنجر به پیکر خویش، در کنار فرزند به انتظار رسیدن مرگ میماند. سپاه ایران، پس از این واقعه، شرمسار و اندوهگین گوری برای جوان ناکام سیاوش حفر کرده و او را به خاک میسپارند.