پا کوتاه
این داستان مصور و رنگی که برای گروه سنی "ب "نگاشته شده، ماجرای توله سگی است به نام پا کوتاه .روزی مادر پا کوتاه به او میگوید که باید از این به بعد خودش به جست و جوی غذا برود .پا کوتاه در پی آن به دنبال غذا روانه میشود او استخوانی پر گوشت مییابد اما در این هنگام گربهای به او نزدیک میشود و استخوان را از او باز پس میگیرد .پا کوتاه پس از ماجراهایی به دنبال استخوان میرود اما میبیند که سه بچه گربه مشغول خوردن گوشتهای روی استخوان هستند .این امر سبب میشود تا پا کوتاه از استخوان صرفنظر کند و این گذشت پا کوتاه به دوستی میان او بچه گربهها منجر میشود .