چهل و چهارم
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان درباره جوانی نویسنده است که با بازروایی خاطراتش از زندگیاش در دورانی که در خیابان زندگی میکرد، چگونگی شکلگیری داستانش را توضیح میدهد. اجاره کردن آپارتمانی در خیابان و آشنایی جوان با دختربچهای کوچک که هر روز سر ساعت مشخص با مادرش از آن خیابان میگذشت و پیرمردی که شیشهای شراب به جوان فروخته است و... اتفاقاتی است که برای نویسنده جوان رخ داده است. درنهایت نویسنده جوان با دیدن خوابی از آن دختربچه اولین جمله داستانش را مینویسد.