خرسی قایقسواری میکند!: قصهای دربارهی کاهش وابستگی
وابستگی (روانشناسی) - داستان / داستانهای تخیلی
خرسی، با لباس ملوانی گم شده بود و هیچکس را نداشت تا با او بازی کند. او مدتی فکر کرد و تصمیم گرفت برای خود قایقی بسازد و به دریا برود. او یک قایق کوچک ساخت، اما دریا برای او و قایقش خیلی بزرگ بود. خرسی در پارک، با قایقش به دریاچة پارک رفت، اما کمی بعد دریاچه طوفانی شد و قایق شکست. خرسی شنا کرد تا به ساحل رسید. دختر کوچولویی او را پیدا کرد و با خود به خانهاش برد. خرسی تصمیم گرفت با دختر کوچولو همبازی شود و دیگر تنها نماند. کتابچة حاضر، از مجموعة «خرسی و باباش»، دربرگیرندة داستانی دربارة کاهش وابستگی برای کودکان گروه سنی «الف» است.