کمروئی
داستانهای فارسی - قرن 14
در «کمرویی»، فردی حوادثی را که به دلیل این ضعف برای او اتفاق افتاده شرح میدهد؛ این که چطور کمرویی دست از سرش برنمیدارد و مثل سایه در تعقیبش است، در دبیرستان چه طور به خاطر کمرویی نتوانسته به معلم ریاضی خود، عربی بیاموزد و معلم را ناامید کرده است، یا در دوران دانشجویی بازهم به خاطر کمرویی پولش را دزدیدهاند، یا چهطور یاقوتی امانتی را به مردی داده و خود پول آن را پرداخت کرده است. و آخر اینکه به خاطر کمرویی به جای فرد مورد علاقهاش با کس دیگری ازدواج کرده است. نگارنده کمرویی را ضربهای قوی و حسرتبار میداند که انسان را فلج کرده و اقدام به هر کاری را از او میگیرد.