سبد سفارش شما خالی است!

آوین در پی آشنایی با مونا، دختر ثروتمند و مرفه با ماهان برادر او ازدواج می‌کند و ناخواسته شاهد ماجراهایی می‌شود. ماهان خاله‌ای به نام سیمین دارد که هیچ‌وقت ازدواج نکرده است و مازیار برادر بزرگ‌تر مونا است. به طور پی‌درپی ابتدا کوروش پدر خانواده که به تازگی از آمریکا برگشته بود، می‌میرد، سپس نامزد مونا، بعد از مازیار به قتل می‌رسد. شبی سودابه و سیمین درگیر می‌شوند و سیمین به بیمارستان منتقل شده و می‌میرد. سودابه به جرم قتل به زندان فرستاده می‌شود. در دادگاه او قصة زندگی خود را بازگو می‌کند، از زمانی که او و خواهرش سیمین مجرد بودند و کوروش برای خواستگاری سیمین می‌آید، اما در جلسة خواستگاری سودابه چرب‌زبانی می‌کند و خانوادة کوروش سودابه را پسندیده و آنها بدون توجه به احساس و آیندة سیمین با هم ازدواج می‌کنند، سیمین که از ابتدا دلبستة کوروش شده بود، در طی چندین سال زندگی مشترک آنها در کنار آنها بوده تا این که سودابه و کوروش تصمیم می‌گیرند به آمریکا بروند. اما سیمین متوجه می‌شود و کوروش را از پله‌ها به پایین می‌اندازد و همین موجب مرگ او می‌شود. قتل‌های بعدی نیز هرکدام طی ماجراهایی به دست سیمین انجام می‌گیرد و همة آنها را که سیمین را خاله‌ای مهربان و دلسوز می‌دانستند، در شوک قرار می‌دهد.