کارآگاه زبل: نقاشی گمشده
داستانهای کودکان (انگلیسی) / داستانهای پلیسی انگلیسی
من مایکل هستم، مایکل، کارآگاه زبل. هیچ دستیاری ندارم و تنها کار میکنم. بگذارید ماجرای پرونده آخرم را برایتان تعریف کنم. تازه صبحانهام را خورده بودم. صبحانهی خوبی بود. کارآگاه زبل در خانه نشسته که تلفن به صدا در میآید. آنی چیزی گم کرده. همهی بچههای محل میدانند که وقتی چیزی گم میشود، باید از کارآگاه زبل کمک خواست.