دوستی با دشمن
داستان درباره بازرگان مسلمانی به نام "صالح "است که به رعایت حق و انصاف در بغداد شهرت دارد و از همین رو نزد مردم، محبوب است .او رقیبی یهودی به نام "الیهو "دارد که گران فروش و بسیار سودجوست .روزی صالح وامی از "الیهو "میگیرد و در مقابل متعهد میشود تا چنانچه نتواند وامش را به موقع ادا کند اجازه دهد افزون بر مبلغ مورد نظر "الیهو "قطعهای از گوشت بدن او را نیز ببرد .بدینسان چون زمان ادای وام میرسد و صالح از پرداختن آن عاجز میماند، قاضی بهرغم میل خود با تقاضای "الیهو "موافقت میکند، اما بهلول با چارهاندیشی صالح را نجات میدهد .این داستان مصور و رنگی برای گروه سنی "ب "و "ج "به طبع رسیده است .