پادشاه خوبیها
افسانهها و قصهها
کتاب مصوّر حاضر، داستانی افسانهای است که به زبان ساده و روان، برای گروههای سنّی «ب» و «ج» تدوین شده است. هدف از نگارش این داستان، آموزش پرهیز از خودبزرگبینی و غرور است. در این داستان میخوانیم: برای پادشاه «لئون» تنها چیزی که اهمیت داشت، این بود که زیباترین باشد. او به سربازان خود دستور داده بود که هر آدم خوشقیافهای را دیدند، او را گردن بزنند. به همین دلیل مردم، روز به روز خود را زشتتر میکردند به طوری که هیچ ازدواجی صورت نمیگرفت و هیچ بچّهای متولّد نمیشد. بالاخره یک شب یک مرد و زن با پاککردن زشتیهای خود، به هم علاقهمند شدند و پس از مدّتی صاحب یک دختر زیبا شدند. خبر به پادشاه لئون رسید و باز هم دستور قتل کودک صادر شد، امّا پادشاه با دیدن کودک ناگهان دنیایی از محبّت در وجودش شکل گرفت و به پادشاه خوبیها تبدیل شد. پیام این داستان به مخاطبان این است که با خودبینی و تکبّر دیگران را آزار ندهند و تحقیر نکنند.