زنبور شاه
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان، به بیان جزئیات لازم از منظر او راوی نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در داستان میخوانیم: ««شیخ رجب» را در گوشة سمت چپ سردابه تشخیص دادم. دمرو روی شکم خوابیده بود. قبایش از پشت پاره شده بود. گفتم: «رجب آقا» شما هم غلط دستوری پادشاه را تصحیح کردهاید؟ گفت: نه روله، من اصلاً نمیدانستم، روحم خبردار نبود».