روزی روزگاری دوستی
داستانهای فارسی / داستانهای فارسی - قرن 7ق.- ادبیات نوجوانان
روزی موشی تنها، در کنار جویی، با قورباغهای آشنا شد. دوستی آنها هر روز محکمتر شد. آنها تصمیم گرفتند با طنابی به هم وصل شوند و زمانی که دلتنک هم شدند و خواستند با هم صحبت کنند طناب را بکشند و هر دو کنار برکه بیایند. هر زمان که آنها همدیگر را میدیدند، موش برای قورباغه داستانی تعریف میکرد. یک روز داستانی دربارة الاغی تعریف کرد که به قلمرو وحشی حیوانات درنده رفت تا در آسایش زندگی کند و سرانجام خوراک آنها شد. موش مدتی درگیر ماجرای الاغ بود و به عاقبت دوستی خود با قورباغه فکر میکرد و ادامة دوستی با قورباغه را که همجنس او نبود برایش سوال شده بود. تا این که اتفاقی افتاد و قورباغه و موش عاقبت دوستی با ناجنس را فهمیدند. «چاه»، «سپاس جان» و «رنگ دوستی» عنوان دیگر داستانهای این مجموعه است که از مثنوی معنوی گرفته شده است.