قلعه
داستان حاضر بیانگر نگاه نویسنده به حکومت، رابطهی مردم با حکومت و مشکلات سیاسی اجتماعی جامعه است. وی در این اثر، تصویری کلی از حکومت عرضه کرده که میتوان این تصویر را به رغم بعد زمانی و مکانی در تمام حکومتها با جلوههای متفاوت، مشاهده کرد. به تصریح نویسنده: "قلعه عبارت است از هر انسان، هر جامعه، هر حکومت و هر ایدئولوژی. قهرمان اصلی داستان، "احمد شابو" دوست دارد پلی به سوی دیگران بیابد و از قلعه خارج شود. میداند که قلعه ما را از هم جدا میکند و تنفر، نابودمان میسازد. تنها عشق است که ما را نگه خواهد داشت تا به هر نحوی توافق بین افراد و جوامع، حاصل گردد".