من یک جادوگر هستم

من یک جادوگر هستم

کودکی، موها، ابروها و مژه‌هایش سفید است. او زیاد در زیر آفتاب نمی‌رود زیرا در تصوراتش آفتاب مانند یک گلوله‌ی برف او را آب می‌کند. بچه‌های کوچه او را در جوی پرآب می‌اندازند و او خود را قورباغه‌ای در حال شنا تصور می‌کند. مادر او را در تشت پرآب می‌شوید، او ماهی می‌شود و با فرار از دست مادر موجب عصبانیت او می‌شود. او موهایش را که در اثر خشک کردن با حوله سیخ شده است در آینه می‌بیند و با تصور این که یک جوجه‌تیغی است پیش خواهرش می‌رود. آب موهایش را بر روی دفتر می‌ریزد و خواهرش گریه می‌کند، در صورتی که به گمان او احتمالا، خواهرش از تیغ‌هایش ترسیده است. سپس با تصور یک توپ فوتبال در بغل پدر می‌پرد و سبب پاره شدن روزنامه می‌شود. سپس مثل هر شب، چون یک قناری به قفس می‌رود و به دلیل بیماری، دارو می‌خورد. او که آرزو دارد به پیش جادوگرهای دیگر برود در نبود مادر از خانه بیرون می‌آید و در خیابان با یک ماشین یا به تصور خویش جادوگر آهنی تصادف می‌کند. وقتی در بیمارستان به هوش می‌آید با دیدن پرستاران و پزشکان سفیدپوش، همه را چون خود، جادوگر می‌داند. سپس پدرش را بر بالین خود می‌بیند و آرزو می‌کند یک دانه‌ی برف شود؛ سفید مثل خودش، یک دانه‌ی سفید و سبک برف که هیچ‌وقت آب نشود. در واقع می‌خواهد خودش باشد. نویسنده در این کتاب به بیان تخیلات و تصورات یک کودک زال می‌پردازد که خود را جادوگر می‌داند.

قیمت چاپ: 2,000 تومان
نویسنده:

عباس قدیرمحسنی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1386

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

28

قطع کتاب:

وزیری

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789645052537

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف