غریبانه میمیرند
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب، داستانی فارسی در ژانر اجتماعی است. در این داستان پسری بهنام «جواد» از تهران به شهرستان محل زندگی پدرش میآید؛ چون برادرش به او خبر داده است که پدرش فوت کرده است. او دلسوختگی دیدار پدرش را که بر اثر کرونا از دنیا رفته است به دوستش «یاسین» تعریف میکند، دیداری که حتی نتوانسته است برای آخرین بار پدرش را ببوسد و... .