شازده کوچولو
داستانهای فرانسه - قرن 20م. / داستانهای تخیلی
شازده کوچولو، روایت معصومیت است و جز عشق نمیگوید؛ عشقی به لطافت و بهار طبعی خود عشق که لطیفتر و زیباتر از واژه عشق توصیفی برای آن نمییابد. شازده کوچولو عاشق است. عاشق همه هستی که همه هستی از اوست و از این روی است که وقتی عاشقانه میزیید، روباه و آهو و مار و زمین و زمان را دوست میدارد. شازده، باغچه کوچکی دارد و گلهایی که در آن میپروراند و دلنگران است که گوسفندی گلهای او را با تیغهای محافظش ببلعد؛ و اگزوپری از زبان کوچولوی معصومش با پرسشهای بخردانه چه آسان حماقت های بزرگسالان را به سخره میگیرد. شازده کوچولو به یادمان میآورد معصومیت یعنی ساده بودن و پیچیدگی، ثمره نابخردی است.