مثلها و قصههایشان: قصههای تابستان
ضربالمثلهای فارسی / داستانهای تمثیلی / افسانهها و قصههای ایرانی
این مجموعه حاوی 93 داستان کوتاه دربارهی ضربالمثلهای فارسی است که در سه بخش تیر، مرداد و شهریور تنظیم شده و به همراه ذکر زمان لازم برای قصهگویی و طرح سئوالاتی چند در پایان هر داستان به چاپ رسیده است. از جملهی این داستانهاست: آش نخورده، دهن سوخته؛ از ماست که برماست؛ قبا سفید قباسفید است؛ الهی آقا آب بخواهد؛ به اصلش برگشته؛ مرغ یک پا دارد؛ اول چاه را بکن بعد منارش را بدزد؛ هم خدا را میخواهد هم خرما را؛ استخوان لای زخم گذاشتن؛ بنازم این سر را که تا به حال نشکسته؛ دزد باش و مرد باش؛ و بیگانه اگر وفا کند خویش من است. برای مثال در "آش نخورده، دهن سوخته"، روایت بازرگانی بازگو میشود که همسر وی آشپزی ماهر است. او آشهای بسیار خوشمزهای میپزد که همه آرزوی خوردن آن را دارند. بازرگان بارها شاگردش را به منزل دعوت کرده، اما شاگرد از پذیرفتن دعوت او سرباز میزند. تا این که روزی بازرگان مریض شده و از شاگرد میخواهد تا بر بالین او پزشک بیاورد. شاگردش نیز که از صبح به دنبال پزشک رفته، به هنگام ظهر به خانهی بازرگان وارد میشود و همسر بازرگان با مشاهدهی شاگرد، او را به خوردن آش دعوت میکند. اما شاگرد به گذاشتن دست بر روی دهانش، میگوید که دنداندرد دارد و نمیتواند آش بخورد. بازرگان نیز که شاگردش را در این حالت میبیند تصور میکند که شاگرد، آش را داغ داغ خورده و دهانش سوخته است و از این جاست که ضربالمثل آش نخورده دهن سوخته رواج مییابد.