مادری بود و دختری و پسری
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در داستان میخوانیم: «در کنج دیگری پسربچهای پنجساله از ترس زوزه باد خودش را زیر لحاف مندرسی مخفی کرده و هرازگاهی از گوشه لحاف سرک میکشید و به در اتاق که باد تکانش میدهد مینگرد و دوباره سر زیر لحاف میکشد. پدر مثل هر روز از دم صبح برای جمعآوری هیزم خودش را بین جنگل و کوه و دره گم کرده، تا غروب با دستی پر پیش خانوادهاش برگردد».