گوسفندی به نام راسل
داستانهای تخیلی / خواب - وقت - داستان
«راسل» گوسفند داستان ما به همراه دوستانش در دشت قورباغه زندگی میکرد. در پایان یک روز پرمشغله، شب فرار رسیده بود و همة گوسفندها برای خواب آماده میشدند. به زودی همه به جز راسل خوابشان برد. اما راسل نمیدانست چه کار کند تا بخوابد. او جایش را عوض کرد و لباس گرمتر پوشید، اما بازهم نخوابید. تصمیم گرفت ستارهها را بشمارد. اما این بار هم به نتیجه نرسید. با خودش فکر کرد و گفت باید گوسفندها را بشمارد و شروع کرد به شمردن دوستانش که همه خواب بودند. بعد از آن فهمید که یک گوسفند کوچک را نشمرده است! بله راسل خودش را نشمرده بود، با این کار او توانست بخوابد، اما حالا صبح شده بود و همه برای یک روز کاری دیگر آماده میشدند. داستان تخیلی حاضر برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده است.