فرشتههای لعنتشده
"جیران" به همراه مادرش در آمریکا زندگی میکند. زمانی که او کوچک بوده پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدهاند و پدر هماینک در ایران به سر میبرد. مادر به بیماری قلبی مبتلاست و باید تحت عمل جراحی قرار گیرد، در غیر این صورت میمیرد. اما آنها پول کافی برای عمل ندارند، به همین دلیل جیران پس از سالها با پدر تماس گرفته و از او تقاضای پول میکند. پدر با این خواستۀ دخترش موافقت میکند. اما به این شرط که او مدت یک هفته به ایران نزد او برود. جیران موافقت میکند، اما پس از رسیدن به ایران درمییابد که تمام ماجرا فریبی بیش نبوده و او در منزل پدر زندانی میشود. او تمام آروزهایش را بر باد رفته میبیند؛ مخصوصا زمانی که درمییابد مادرش در غربت از دنیا رفته است.