امید و زندگی
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، مشتمل بر سیزده داستان کوتاه فارسی با عنوانهای «از شمع بپرس قصه»، «یاران را چه شد»، «افسوس که آن دولت بیدار بخفت»، «چون به خلوت میروند»، «گمگشته بازآید به کنعان»، «بیرون کشید باید از این ورطه»، «شب تاریک و بیم موج»، «شیشه در بغل سنگ»، «خوشا شیراز و وضع بیمثالش»، «شمع و گل و پروانه و بلبل»، «قسمت ازلی»، «اگر غم لشگر انگیزد» و «در شیشه بماند اربعینی» است. در داستان «از شمع بپرس قصه» میخوانیم: ««رحیم» استکان چای را نزدیک دهان خود بود. اما با حرکتی عصبی آن را توی نعلبکی گذاشت و گفت: آخه همش تو سر من میزنی! این چه فایده داره! میگی چیکار کنم؟»