سبد سفارش شما خالی است!

کتاب حاضر، داستانی است که در آن ال کامپ، ملوان جوان قبل از غرق شدن کشتی‌اش نامه‌ای همراه با یک بلیت بخت‌آزمایی را درون شیشه‌ای‌ قرار می‌دهد، به این امید که به دست هولدا، نامزدش، برسد. این نامه بعدها توسط نیروی دریای به دست هولدا می‌رسد. زمانی که مردم در جریان نامه و بلیت قرار می‌گیرند برای همدردی با هولدا پیشنهاد خرید بلیت با قیمت بالا را به هولدا می‌دهند. هولدا که حاضر نبود آخرین یادگار نامزد خود را از دست بدهد تمامی پیشنهادها را رد می‌کند. اما مجبور می‌شود بلیت را در اختیار ساند گویست رباخوار که مسافرخانه‌ خانواده‌ هولدا را در رهن خود داشت بدهد.