روز ماهیگیری

روز ماهیگیری

یک روز آفتابی «خرسی» به «پگی» گفت: «امروز روز خوبی برای ماهیگری است اما تو هیچ وقت نمی‌توانی ماهی بگیری، ولی چرا با من نمی‌آیی؟ شاید برای من شانس بیاوری». خرسی و پگی به طرف رودخانه به راه افتادند و کنار یک درخت نشستند. خرسی قلابش را داخل آب انداخت. پگی هم رفت که شنا کند. خرسی احساس کرد سر قلاب تکان می‌خورد و با خوشحالی‌ فریاد زد: «نگاه کن! من یک ماهی بزرگ گرفتم!» و برگشت که دوستش را ببیند، اما پگی آن‌جا نبود! پگی رفته بود شنا کند. خرسی به جای ماهی او را با قلاب گرفته بود! خرسی با ناراحتی گفت: «من می‌خواستم ماهی بگیرم!» پگی جواب داد: «به هر حال من باعث شدم که تو یک ماهی بگیری. من برای تو شانس آوردم!».

قیمت چاپ: 650 تومان
ناشر:

کتاب نیلی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

823

سال چاپ:

1387

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

جیبی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789647458016

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

ترجمه