شکیبا
رمان حاضر، با موضوع عاشقانه و اجتماعی، ماجرای زندگی پرفراز و نشیب دختری به نام «شکیبا» است. «شکیبا» از کودکی شاهد جدال پدر و مادر بر سر پول بوده است. جدالهایی که سرانجام به جدایی پدر و مادر میانجامد و سرپرستی «شکیبا» را به عهدة پدر وفادار و فدارکارش میسپارد. «شکیبا» و پدر به خانة پدر بزرگ میروند و در آنجا نیز «شکیبا» سالهای پر از رنج و درد را میگذراند و در معرض خطرات و حوادث گوناگونی قرار میگیرد و در این میان اندوه او از اینکه مادر در کودکی او را رها کرده و مهرش را از دل بیرون برده است. او را بیش از هر حادثة دیگری رنج میدهد. تا اینکه نامهای از مادر دریافت میکند که در آن مادر علّت جدالها و جدایی خود را از پدر و «شکیبا» توضیح داده است. مادر به دلایلی، برای نجات جان پدر و «شکیبا» به طور نمایشی، به جدال با پدر میپرداخته و به دروغ مهر «شکیبا» را از دل بیرون کرده بود، تا با فردی ازدواج کند که آنها را تهدید به مرگ کرده بود.