آسانسور
داستانهای فرانسه - قرن 20م.
کتاب حاضر، از مجموعة «نقاب»، دربردارندة داستانی جنایی ـ پلیسی است. در خلاصة داستان آمده: «آلبر»، جوانی سی ساله و پخته است که بعد از شش سال به زادگاه و خانة مادر فوت شدة خود بازمیگردد. او در پاریس، در شب عید نوئل، با زنی به نام «مارت» آشنا میشود که شباهت بسیاری با «آنا»، زن مورد علاقهاش دارد. مارت علیرغم داشتن همسر و دختر کوچک، رابطة دوستی با آلبر پیدا میکند. مدّتی بعد، جسد شوهر مارت در خانه پیدا میشود و جستجوی پلیس برای یافتن قاتل و حلّ معمّای قتل آغاز میشود.