وقتی بابا کوچک بود: از تاریکی نمیترسید
شبی برق میرود و پدر برای پسرش که از تاریکی میترسد، از دوران کودکی خود سخن میگوید که چگونه از تاریکی نمیترسید و برای این که برادر کوچکش از تاریکی نترسد، بعضی شبها کنار او میخوابید. او چون از تاریکی نمیترسید شبها همة چراغها را خاموش میکرد. پسر کوچک با شنیدن این مطالب دیگر از تاریکی نمیترسد. جلد نهم از مجموعة «وقتی بابا کوچک بود» با موضوع «ترس» به نگارش درآمده است و مخاطبان آن گروه سنی «ب» هستند. کتاب با تصاویری طنز همراه است.