وسوسهی تمشکهای سیاه (حفظ سلامت جسمانی)
بهداشت شخصی / مهارتهای اجتماعی در کودکان / داستانهای آموزنده
بعد از ظهر، درد چشم سیاوش آنقدر زیاد شده بود که مادربزرگ مجبور شد او را به دکتر ببرد. چشمهای سیاوش سرخ شده بود و به شدت میسوخت. دکتر پس از معاینة چشمهای او گفت: «پسرم با چشمهایت چهکار کردی که اینقدر سرخ شده؟» سیاوش سرش را پایین انداخت. ستاره که همراه آنها به مطب دکتر آمده بود گفت: آقای دکتر، سیاوش هرشب مدت زیادی با رایانه بازی میکند. دکتر سپس چشمهای سیاوش را ضدعفونی کرد و نسخة او را به مادربزرگ داد. مادربزرگش پس از خرید داروهای سیاوش به یاد داستانی از دهکدة زندگی افتاد و آن را برای بچهها تعریف کرد. داستان حاضر به منظور توجه دادن بچهها به حفظ سلامت جسمانی نگاشته شده و از مجموعة کتابهای سیمرغ است. در پایان نیز سئوالاتی از محتوای داستان برای کودکان درج شده است.