بادهای امید
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «من اول فکر میکردم که به «آستارا» میرویم، ولی بعداً متوجه شدم که در جاده «بیله سوار» هستیم! البته قبلاً شنیده بودم که از «بیله سوار» هم میشود به «باکو» رفت، اما هیچ تصور نمیکردم که اتوبوسها این راه را ترجیح بدهند. بههرحال، ساعت نزدیک به 5 صبح بود که بعد از طی بیش از 270 کیلومتر و عبور از شهرهایی مانند «اهر» به درب مرزی بیله سوار رسیدیم».