درویش و داروغه ستمکار
افسانههای عامه
در داستان درویش و داروغة ستمکار میخوانیم که در روزگار قدیم داروغهای به نام «جابرخان» در شهر ایلام زندگی میکرد که با چند نفر مفتخور و زورگو به مردم آزاری میپرداخت و کسی جرات شکایت از آنها را نزد حاکم نداشت. روزی درویش بیخبر از داروغة ستمکار به آن شهر میآید و داروغه در پی اتفاقی سنگی را بر سر درویش میزند و سر او را میشکند. درویش میخواهد نزد حاکم برود و شکایت کند، اما مردم او را از این کار منع میکنند، درویش سنگ را برمیدارد و نگه میدارد و زمانی که داروغه به جرم دستدرازی به خزانه در چاه سیاه گرفتار میشود، بر سر او میکوبد. کتاب مصور حاضر که عنوان دیگرش مرد عابد است برگرفته از گلستان سعدی است که برای گروه سنی «ب» و «ج» به نگارش درآمده است.