تپلی در مهد کودک
داستانهای فارسی - قرن 14
تپلی دختری تنبل و بیانضباط بود و در مهدکودک و خانه، به حرفهای مربی و مادرش گوشنمیداد. یک روز مربی تپلی فکریکرد. او به بچهها گفت: «بچهها! امروز فرشته مهربان هدیهای به من داد و گفت که آن را به یک دختر قشنگ که میخواهد قولبدهد بچهی خوبیباشد بدهم و اون دختر تپلی است؛ بچهها برایش دستبزنید.» تپلی با عجله هدیه را بازکرد. یک عروسک ناز و تپل مثل خودش بود. از آن روز به بعد هیچکس تپلی را نامرتب و بازیگوش ندید. داستان بالا، در کتابی مصور و رنگی، در قطع خشتی و برای کودکان گروه سنی«الف» و «ب» به چاپ رسیدهاست.