تخممرغها
داستانهای کودکان (آمریکایی) - قرن 20م.
کتاب حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «خانهها و خیابانها از جلوی چشمهایش میگذشتند. از روز 29 آوریل سال گذشته، اینهمه زندگی او بود: سوار ماشین بشود و جایی برود که خودش دوست ندارد. رسیدند، باید جایی نگه میداشتند؛ مادربزرگ ماشین را کنار جدول خیابان، به آخر یک ردیف ماشین کشاند و گفت که از اینجا باید پیاده بریم. مثلاینکه خیلی شلوغه. صدایش پر از شور و شوق بود، انگار اصلاً هیچ اتفاقی نیفتاده بود. جلوی در سمت «دیوید» آمد و آن را باز کرد. «دیوید» مستقیم به جلو نگاه میکرد».