سبد سفارش شما خالی است!

نگارنده در کتاب بر آن است اطلاعاتی را درباره‌ی معرفت شناسی به دست دهد. از این رو وی ابتدا معرفت شناسی را تعریف نموده سپس مفهوم معرفت را تحلیل کرده نیز نظریه‌هایی را درباره‌ی مولفه‌های معرفت مطرح می‌سازد. بخش پایانی کتاب بررسی منابع معرفت است. در کتاب تصریح شده است: "معرفت شناسی یکی از پرتاثیرترین زمینه‌های فلسفی است. نمی‌توان و نباید دامنه تاثیر و نفوذ مبانی معرفت شناختی را تنها به تاثیر انکارناپذیر آن در تنوع بخشی به نگرش‌های فلسفی محدود کرد. این واضح‌ترین تاثیر معرفت شناسی است. دقیق‌تر آن است که بگوییم معرفت شناسی در همه‌ی جنبه‌های گوناگون زندگی موثر و پرنفوذ است. به دیگر سخن، هر جا پای معرفت آدمی و باورهایش در میان است، از چگونگی تاثیر معرفت شناسی نیز می‌توان سراغ گرفت مهم‌ترین پیامد بررسی‌های معرفت شناختی این است که آدمی درباره‌ی توانایی‌های شناختی‌اش به گونه‌ای ارزیابی همراه با اعتدال و واقع‌نگری می‌رسد. تامل‌ورزی معرفت شناختی آدمی را وا می‌دارد تا فروتنانه ادعای همه چیز دانی را وانهد. فروتنی برآمده از ممارست با معرفت شناسی، از آن گونه فروتنی حاصل از پند و اندرز ناصحان نیست، بلکه برخاسته‌ از نگاهی مسئولانه به کاستی‌ها و محدودیت‌هایی است که ما آدمیان همواره با آن‌ها ملازمت داشته و همراهیم. بی‌تردید رسیدن به چنین موقف فرخنده‌ای را باید پر جاذبه‌ترین و مهم‌ترین نتیجه‌ی این گونه فعالیت فلسفی شمرد".