جدال در عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
دهکدة نورآباد در شمال ایران واقع بود. ابراهیم، کشاورز و بنا بود و مخارج زندگیاش را با قطعهزمینی که ارباب تیمورخان سالها پیش به او بخشیده بود، به دست میآورد. زلیخا دختر زیبای دهکده و خواهر ابراهیم، بر اثر خیانتی که جهانگیر پسر تیمورخان در مورد او انجام داد، از دنیا رفت، مرگ زلیخا در نظر مردم دهکده که از جنایت مطلع نبودند، خودکشی جلوه کرد. قاسمخان، پدر زلیخا مردی متدین و مورد احترام اهالی دهکده از ظلم و ستم جهانگیر نابینا شد و ابراهیم که مردی خوشبرخورد و مهربان بود، بعد از این اتفاق تلخ کام و منزوی شد. بعد از سالها ابراهیم صاحب دختری به نام روفیا و جهانگیر صاحب پسری به نام مازیار شدند. روفیا کاملا شبیه زلیخا بود. عشقی که میان مازیار و روفیا بعدها شکل گرفت و حوادث متعاقب آن پرده از جنایت جهانگیر برداشت و رازی که سالها سرپوشیده مانده بود فاش شد و موجب رسوایی و ننگ جهانگیر شد.