مالک دنیا
داستانهای فرانسه - قرن 19م.
"ژوزف استروک"، پلیس متعهد و کاردان آمریکایی، مامور میشود پرده از راز" کوه جادو" و اتفاقهای وحشتناکی که در آن میافتد بردارد، اما در این کار ناکام میماند. چندی بعد وی از سوی رئیس خویش دستور مییابد که مسالۀ اتومبیل پرسرعت با رانندۀ ناشناس را که موجب وحشت بین مردم شده حل کند. هنوز پروندۀ این موضوع در جریان است که یک زیردریایی و بعد کشتی تندرو، و سپس شئ پرندهای موجب هراس و ناامنی در کشور میشود. استروک به این نتیجه میرسد که این سه مورد اخیر حتما به نوعی با کوه جادو و اتفاقهای آن در ارتباط است. وی به همراه چند تن از همکارانش برای تحقیق بیشتر عازم ماموریت شده و به طور اتفاقی با کشتی تیزرو مواجه میشود. او اسیر دست کاپیتان و نیروهای وی شده و درمییابد زیردریایی، کشتی، اتومبیل پرسرعت و شئ پرنده، همه یک وسیله هستند که بنا بر موقعیت به دست سازندۀ آن، تغییر شکل میدهد. او همچنین درمییابد که محل فعالیتهای این مخترع همان کوه جادو است. استروک مترصد آن است که در اولین فرصت بگریزد، اما به سختی تحت نظر است. مخترع بزرگ این وسایل عجیب که دچار غرور شده، خود را "مالک دنیا" مینامد و به هیچ روی حاضر به کنار آمدن و مصالحه با استروک به عنوان نمایندۀ دولت نیست. اما سرانجام اختراعش دچار مشکل میشود و در حالی که به شکل هواپیما درآمده، در توفان سقوط میکند و در آن میان تنها مامور پلیس نجات پیدا میکند.