سرخ سرخ چون انار
زیبارویی سیاهگیسو که تنهاست و کسی به دیدار روشنی وجودش نرفته، سرخی لبانش دانههای انار را به وجد میآورد، بیگناه، خود را یک عمر حبس کرده، غریب است، اسیر است و میخواهد داغی چشمانش را در چشمان کسی بدوزد و عشق را نثارش کند. از عشقش بمیرد و با او جاوید شود. او میداند نماندن بهتر از ماندن است اما پای رفتن ندارد. وقتی خیلی کوچک بود، پاهایش را از او گرفتند و شب، سکوتش را به وی هدیه داد و "پای رفتن" برایش واژۀ غریبی شده است. از آن زمان است که بلبلان دیگر آواز آزادی نمیخوانند و کوهها استوار نیستند. این مجموعه، علاوه بر داستان "سرخسرخ چون انار"، دربردارندۀ 41 داستان کوتاه دیگر تحت برخی از این عناوین است: چراغ قرمز؛ انتظار؛ حکم؛ نسل سوخته؛ ریز میکروب؛ عشق خورشید؛ خطا؛ چهار؛ ازدحام یک زن؛ و آه و وه.