گل سرخی برای غم
داستان کتاب دربارة دختری است به نام پریا که با دو برادر و پدر و مادرش زندگی میکرد. مادرش دختر یک طایفه ایلیاتی بود. آنها زندگی خیلی خوبی داشتند و همه در فامیل حسرت زندگی آنها را میخوردند، مخصوصا زن عموی پریا؛ در یک روز زیبا پریا و خانوادهاش برای دیدن فامیل مادرش به مسافرت میروند اما در راه برگشت تصادف سختی میکنند و پریا خانوادهاش را از دست میدهد و خودش هم کور میشود. سرپرستی پریا را عمو و زنعمویش به عهده میگیرند. پریا در خانه عمو زجر میکشید و زخم زبان میشنید. روزی زنعموی پریا بر سر مسأله بیاهمیتی با او دعوا میکند و پریا از خانه فرار میکند و به خیابان میرود ، چون او هیچ جایی را نمیشناخت ناگهان سرش به یک درخت میخورد و ...