زن زیادی
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
«زن زیادی» داستان دختری است سی و چهار ساله، آبلهرو و بیمو که در زمان خود پیردختر محسوب میشده و پس از این همه سال بخت به او رو آورده و با پیرپسری لنگ ازدواج کرده است. «فاطمه» که از این موضوع بسیار شاد است تمام بدخلقیها و کنایههای مادر و خواهرشوهر را تاب میآورد. اما هنگامی که مادرشوهر پی به کچلی وی میبرد هر شب فرزند خویش را نزد خود خوانده و آنقدر اصرار میکند که شبی مرد، بیهیچ سخنی، فاطمه را به خانۀ پدری بازگردانده و طلاقش میدهد. اکنون این زن بیوه، که تنها چهل روز عروس بوده، سرافکنده و غمگین در خانۀ پدر به دلتنگی و خودخوری نشسته و به اقبال خویش لعنت میفرستد. مجموعۀ حاضر که پیش از این بارها به چاپ رسیده، دربردارندۀ 9 داستان کوتاه از جلال آل احمد ـ نویسندۀ معاصر ـ تحت این عناوین است: سمنوپزان؛ دفترچۀ بیمه؛ خدادادخان؛ جاپا؛ زن زیادی؛ خانم نزهتالدوله؛ عکاس با معرفت؛ دزدزده؛ و مسلول.